۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۴, سه‌شنبه

با تعطیل یک روز، از آلام کارگران در ایران کاستە نمی‌شود

 
در مادەی 23 اعلامیەی جهانی حقوق بشر سازمان ملل متحد آمدەاست: هرشخصی حق دارد کارکند، کار خود را آزادانە برگزیند، شرایط منصفانە و رضایت بخشی برای کار خواستار باشد، در برابر بیکاری مورد حمایت قرار گیرد. هممە حق دارند کە بی هیچ تبعیضی در مقابل کار مساوی، مزد مساوی دریافت نمایند.
در مادەی 24 نیز تصریح شدە: هرکس حق استراحت و تفریح دارد و بخصوص از محدودیت معقول ساعات کار و مرخصی‌ها و تعطیلات ادواری با دریافت حقوق بهرەمند شود.
پرداختن بە وضعیت کار و زندگی کارگران در ایران بە تحلیل و بررسی جدی و دقیقی نیاز دارد. در اینجا تنها می‌توان بر این واقعیت غیر قابل انکار تأکید ورزید کە وضعیت کار و زندگی کارگران بطور کلی، بە حدی ناهنجار و آزار دهندە است کە زبان از بیان زندگی جهنمی آنان قاصر است. در این مقالە خواهیم کوشید نگاهی اجمالی داشتەباشیم بر اوضاع کارگران زن در ایران.
روز کارگر در جهان فرصتی است برای بحث پیرامون معضلات و مشکلات کارگران و تحت فشار قرار دادن دولتها جهت رسیدگی بە وضعیت آنان. اما در ایران تحت حاکمیت آخوندها، کارگران حتی در روزی کە بعنوان روز کارگر تعیین شدەاست، با سرکوب و آزار و اذیت رژیم دست بگریبانند.
کارگران زن بدلیل دیدگاه ارتجاعی حاکمیت ولایت فقیە نسبت بە زنان کە دیدگاهی است ضد انسانی، تحت فشارهای مضاعف قرار دارند و حقوق آنها بطور دائم از سوی جامعە و حاکمیت و کارفرمایان نقض می‌گردد. کارگران زن در ایران بسیار بیشتر از اکثر کشورهای جهان با فشار و سرکوب روبرو هستند. در کشوری کە زن از ابتدایی‌ترین حقوق انسانی خویش محروم است و هیچ مرجع و قانونی وجود ندارد کە از او حمایت نماید، وضعیت کارگران زن چگونە باید باشد؟
کارگر در ایران، تحت ستم‌ترین طبقەی جامعەاست. کارگران زن علاوە بر آنکە نظیر هر کارگر دیگر استثمار می‌شود، بدلیل زن بودنشان با ستم بمراتب فزونتری مواجە هستند. با بیعدالتی کامل در انتخاب کار ، مورد تبعیض قرار می‌گیرند. دستمزد آنها در مقایسە با کارگران مرد بمراتب کمتر است و بسیاری اوقات در جریان بحرانها و بیکاری کارگران، کارگران زن پیش از کارگران مرد با خطر اخراج روبرو هستند. بعبارت دیگر ریسک از دست دادن کار برای کارگران زن در مقایسە با مردان بسیار بیشتر است.
کارگران زن در ایران هنگامیکە پس از چندین ساعت کار و خستگی بە خانە برمی‌گردند، تازە کار دومشان آغاز می‌شود. کارهای منزل نیز از پخت و پز، شستن لباس و رسیدگی بە کودکان گرفتە تا خدمت بە مردان خانوادە، نیرو و توان و وقت بسیاری از این انسان را بە خود اختصاص می‌دهد. این در حالیست کە این کارها اساسا کار محسوب نمی‌شوند، زیرا طبق سنت مردسالاری، کارهای منزل وظیفەی اصلی و مشروع! زنان است. البتە کمتر مردی وجود دارد کە پس از کار خود در امور منزل بە شریک زندگی خویش کمک کند. بە همین دلیل زنان کارگر هم باید در بازار کار خود را بیشتر خستە کنند تا رضایت خاطر کارفرمایان و رؤسای خود را فراهم سازند و هم ناچارند در منزل بە جای استراحت، خستگی بیشتری را تحمل کنند. در نتیجە، این انسان اگر بسیار نیرومند هم باشد، مقاومت خود را از دست خواهد داد و بسیاری اوقات دچار بیماریهای گوناگون گشتە و بناچار از کار خود در خارج از منزل خودداری خواهد کرد. تأسفبارتر از هرچیز این است کە جنبشهای کارگری نیز در رابطە با این همە ستمی کە نسبت بە زنان کارگر روا داشتە می‌شود، بی تفاوت هستند و گویی کە از دیدگاه آنان کارگر یعنی مرد! نان آور خانە یعنی مرد!
بیکاری در میان زنان
علیرغم تمامی تبعیضات و بیعدالیتهای اجتماعی‌ای کە در جامعە علیە زنان وجود دارد، شمار آنها در دانشگاهها و آموزشگاهها اگر بیشتر از مردان نباشد، کمتر هم نیست.
طبق خود آمارهای دولت 63 درصد از دانشجویان دانشگاهها را دختران تشکیل می‌دهند. بخش اعظمی از زنان با توجە بە توانمندیهای علمی، آموزشی و تخصص خود و همچنین با توجە بە شرایط اقتصادی و زندگی امروزین در پی یافتن کاری برای خود هستند، اما با این وجود نیز چندان شانسی برای جذب در بازار کار ایران ندارند. آمارها مؤید آنند کە میزان بیکاری در میان زنانی کە در جستجوی کار هستند، دو برابر مردان است.
رژیم جمهوری اسلامی بویژە در دوران زمامداری دولت احمدی نژاد بە گونەای هدفمند و سیستماتیک سیاست دور ساختن زنان از عرصەهای اجتماعی و سیاسی را بە پیش بردە و این امر رفتە رفتە دور افتادن زنان از بازار کار را نیز بدنبال داشتەاست. در چارچوب این سیاست حکام ایران می‌توان بە اجرای طرحی اشارە کرد کە قرار بود بە شیوەای داوطلبانە در خصوص کارمندان زن در ادارەها عملی گردد، لیکن این طرح بە قانون تبدیل گردیدە و اجباری شد. در ادامەی سیاست بازنشستە کردن زنان تحت لوای رسیدگی بە وظیفەی همسری و مادری، مریم مجتهدزادە، مشاور احمدی نژاد و مسئول مرکز امور زنان طرحی برای هیأت دولت تهیە کردەبود کە بر اساس آن، مرخصی دوران بارداری از شش ماه بە نە ماه و ساعت شیر دادن بە کودک نیز از یکساعت بە دو ساعت افزایش یافتەبود. در این طرح همچنین قید شدە بود کە زنان می‌توانند پس از مرخصی دوران زایمان نیز از سە سال مرخصی بدون حقوق استفادە نمایند. در نتیجەی این طرح و برنامە دولت، علاوە بر اینکە خانوادەها تشویق بە افزایش فرزندان خود و در نتیجە دور شدن زنان از بازار کار خواهند شد، ادارات و کارفرمایان نیز چندان رغبتی بە استخدام زنان نخواهند داشت.
مسألەای کە نباید از نظر دورداشت عبارتست از اینکە فرهنگ حاکم بر جامعەی ایران فرهنگی مردسالارانە است. بە همین دلیل در این فرهنگ زنان نمی‌توانند بسادگی در بازار کار حضور داشتە و از فرصتهای شغلی بهرە گیرند. اکنون نیز بخش اعظم امتیازاتی کە بە داوطلبان کار تعلق می‌گیرد در انحصار مردان است. یعنی اگر یک زن و یک مرد، داوطلب استخدام در یک شرکت و یا کارخانە باشند، این مرد است کە پیش از همە از شانس استخدام برخوردار است. یا هنگامیکە زنی در یک شرکت و یا ادارەای کار می‌کند و از یک شرایط مساوی با مردی کە در همان محل بکار مشغول است برخوردار می‌باشد – بعنوان نمونە هر دوی آنها ساعت کار و مسئولیتشان با یکدیگر مشابە است – با این دو شخص بشیوەای برابر برخورد نمی‌شود و دستمزدشان مساوی نیست. بدیهی‌است این امر از دیدگاهی ناشی می‌شود کە بر جامعە حاکم است، دیدگاه ضعیف دانستن زن. همچنین دولت نیز توسط قوانین خود این نابرابریها را گسترش دادەاند.
تبعیضی کە در رابطە با دستمزد کارگران زن و مرد وجود دارد، مسألەای جهانی است و بە یک یا چند کشور اختصاص ندارد. حتی در کشورهای پیشرفتە نیز حقوق یک زن کارگر، 70 درصد حقوق یک کارگر مرداست. اما در کشورهای عقب ماندە وضعیت بسیار ناهنجارتر است و علاوە براینکە کارگران زن در مقابل کار یکسان، نصف دستمزد یک کارگر مرد را دریافت می‌دارد، بسیار بیشتر از این، بدلیل دیدگاه مردسالارانەی حاکم از پایمال شدن حقوق خویش رنج می‌برد.
یکی دیگر از مشکلات آنستکە کارگران زن در ایران، عمدتا در کارگاههایی بکار مشغولند کە علاوە برآنکە از کمترین شرایط استاندارد ایمنی برخوردارند، از هیچ گونە نظارت قانونی نیز بهرەمند نیستند. بە همین دلیل در این محلها ابتدایی‌ترین حقوق کارگران نظیر ساعت کار و دستمزد مشخص، بیمەی درمانی و حوادث نقض می‌گردد، کارگران زن بویژە از مرخصی دوران بارداری و از محلی برای نگهداری کودکانشان (مهدکودک) محروم هستند و بسیاری اوقات 10 تا 12 ساعت نیز کار می‌کنند و علیرغم همەی اینها بارها با رفتارهای خشونت آمیز و مملو از بی‌حرمتی کارفرمایان مواجە می‌گردند، بدون آنکە قانونی برای حمایت از آنها وجود داشتەباشد.
کلیەی جنبەهای زندگی زنان در ایران مالامال از بیعدالتی و نقض حقوق انسانی است. تحت سایەی حاکمیت ارتجاعی جمهوری اسلامی، هیچ امیدی بە بهبود وضعیت زندگی اقشار تحت ستم بویژە زنان وجود ندارد. بە همین دلیل تنها با مبارزەی مشترک کلیەی اقشار و طبقات تحت ستم و برسرکار آوردن یک سیستم دمکراتیک، عادلانە و پاسخگو، می‌توان آیندەی بهتری را برای زنان و دیگر اقشار تحت ستم تأمین کرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر