۱۳۹۳ بهمن ۱, چهارشنبه

بە تنهایی نمی‌توانید از شهر محافظت کنید، ما را بە حال خود بگذارید!

کوێستان فتوحی
شجاعت زنان و دختران کوبانی مرا بە یاد خاطرەای از دوران نوجوانیم انداخت، خاطرەای کە شاید مشوقی بود برای پیوستن من بە صف مبارزە. 
... معلم‌مان حمیدە خانم بە دانش‌آموزانش قول دادە بود کە هر کس خوب درس بخواند او را برای دو روز با خودش بە شهرشان می‌برد، من و یکی از دوستانم شانس سفر بە شهر نصیبمان شد. یک روز بعدازظهر بە شهر خانم معلم "دادە حمیدە" یعنی سقز رسیدیم. او هیچ گاە اجازە نمی‌داد وی را " خانم معلم" خطاب کنیم . ساکهایمان را زمین گذاشتیم‌ و گفت برویم بیرون، شما دو روز فرصت دارید، بگذارید شما را بە گردش ببرم! اولین جایی کە ما را برد یکی از مقرهای پیشمرگان بود! پیدا بود کە او آنجا کار داشت، و ما را هم با خودش برد! البتە همە جا برای ما دیدنی بود.
دخترانی کە آنجا بودند لباس مردانەی کردی بە تن داشتند و روسریهایشان جامانە  "ئاغابانوو" (1) بود! یکی از دختران اسم ما را پرسید و از ما سوأل کرد کە دوست داریم بە پیشمرگان بپیوندیم ! هردوی ما بلافاصلە پاسخ دادیم: بلە!
غروب کە شد صدای هلیکوپترها شهر را فرا گرفت، همەی مردم از هم می‌پرسیدند کە چە خبر شدە؟ دلیل جنب و جوش‌ و رفت و آمدها ی داخل پادگان شهر چیست؟ از صحبتها چنین بر‌می‌آمد کە مردم دارند خود را برای اتفاق مهمی آمادە می‌کنند. شهر بە هم ریختە بود. حمیدە خانم و ما بە اتفاق چند تن از زنان و دختران دیگر بە طرف خانەی مادر حمیدە خانم بە راە افتادیم.
شب هنگام شنیدم کە مادر حمیدە خانم بە دخترش می‌گفت چرا این بچەها را با خودت آوردەای؟ اگر اتفاقی بیافتد با اینها چکار می‌کنی؟ او هم می‌گفت من چە می‌دانم؟ هیچ اتفاقی نمی‌افتد، اگرهم چیزی شد فردا صبح فکری بە حالشان می‌کنم، تو نگران نباش.

روز دوم سفرمان بود... دمدمای صبح بود کە با صدای شلیک گلولە و صدای انفجار و داد و فریاد زنان از خواب بیدار شدیم. حمیدە خانم وارد اتاقمان شد و گفت بچەها نترسید چند دقیقەی دیگر شما را از اینجا می‌برم، اینجا نزدیک پادگان است! ما اجازە نمی‌دهیم شهر بە دست آنها بیافتد! وقتی کە هوا کاملا روشن شد، حیاط خانەی مادر حمیدە خانم پر شد از دختران جوانی کە لباس پیشمرگی بە تن داشتند. حمیدە آنجا نیز مانند یک معلم برای آنها سخن می‌گفت و آنها را بە دستەهای مختلف تقسیم می‌کرد‌ و اینکە هر کس در چە خیابانی مستقر شدە و چە بکند! همەی صحبتهای او را کاملا بیاد ندارم،  ولی می‌دیدم کە گونیهایی را بە دختران می‌داد و می‌گفت الان برایمان خاک می‌آورند و شماها باید هرچە سریعتر این گونیها را پر کنید تا بعدا آنها را بردە و بین کوچەها تقسیم کنند. سپس بە من و دوستم رو کرد و گفت: نترسید شما را بە شهر بوکان میفرستم و از آنجا بە خانەهایتان باز ‌میگردید! منم گفتم من نمی‌ترسم و برنمی‌گردم، من هم می‌خواهم  در پر کردن گونیها کمک کنم! حمیدە با لبخند گفت آفرین" شاگرد" خودمی! می‌دانم دختران باغلوجەای ترسو نیستند! و آن روز شجاعت دختران سقز را مشاهدە کردم کە چطور سنگربندی می‌کردند و دستە دستە از خانەهایشان بیرون می‌آمدند و شجاعانە خود را برای جنگی نابرابر با نیروهای ارتش جمهوری اسلامی کە میخواستند شهر را محاصرە کنند، آمادە می‌کردند. ولی صحنەای کە هرگز آن را فراموش نخواهم کرد و خیلی هم وحشتناک بود این بود کە مردی وارد حیاط شد و دست یکی از دختران را گرفت و وی را بە زور بە دنبال خود ‌کشید، ‌آن دختر در حالی کە تلاش می‌کرد خود را از دست آن مرد برهاند بە وی می‌گفت ولم کن پدر! من می‌خواهم بروم، چرا مانع من می‌شوی...اما پدرش او را بباد مشت و لگد  گرفت....حمیدە خانم دخالت کرد و بوی گفت چرا دست از سرمان برنمی‌دارید؟! شماها بە تنهایی نمی‌توانید از شهر محافظت کنید! مرد گفت تو دهنت را ببند!  دختر از دست پدرش فرار کرد و گفت من دیگر هیچ وقت بە خانە برنمی‌گردم...!
خواستم با تعریف این خاطرە بگویم کە اگر تا دیروز دختران سقز همچون یک نمونە در اذهان اکثریت ما تابوی مردسالاری را درهم شکستند، امروز هم دختران کوبانی با شجاعت و روحیەای پولادین دوشادوش پسران، نیروهای سیەدل ومنحوس و ددمنش داعش را بە عقب‌نشینی وا می‌دارند. اما در اینجا مهم است کە بگوییم در طول تاریخ خونین ملت کرد زنان کوشیدەاند تا همگام با مردان کرد در این مبارزە نقش داشتە باشند و خود را از مردها جدا ندانند، ولی متأسفانە جامعەی مردسالار کردستان تا بە امروز هم از این تبعیض دست برنداشتە است. درست است کە مشاهدە می‌کنیم امروز جمعی از مردان از شجاعت زنان کوبانی تعریف و تمجید کردە و ظاهرا بە وجود چنین زنانی افتخار می‌کنند، اما همین مردان اگر دختر و خواهر و همسرانشان از خانە  خارج شدە  و حرفی برای گفتن داشتە باشند، نظیر آن مرد سقزی خطاب بە آنها می‌گویند "تو دهنت را ببند"! 
همین مردها هم هستند کە زنان کوبانی را بە سنگری برای  سرکوب زنان و دیگر سنگرهای مبارزەی زنان بدل ساختەاند. این روزها اگر بە فیسبوک و کامنتهای مردها نگاهی بیاندازیم، وجود این دیدگاه را بە عینە مشاهدە می‌کنیم و حتی افرادی با جملات ناشایست و ناروا، دیگر زنان را خطاب قرار دادە و آنها را مایەی شرمساری توصیف می‌کنند!  گویی کە بە تازگی زنان کرد را در صف مبارزە و در سنگرهای دفاع از خاک و سرزمین خویش دیدە باشند.
واقعا این مردها بر چە اساسی بە خود این اجازە را می‌دهند  کە زنان کوبانی را سنگری برای سرکوفت زنان دیگر کردستان قرار دادە و آنها را بباد طعنەهای پوسیدە بگیرند؟  آنها اگر از عدم حضور زنان درسنگرها نگران هستند، بیایند و از بە میدان آوردن زنان‌و دختران خود شروع کنند، اینجاست کە انقلابی برپا خواهد شد کە همەی ما بە آن افتخار خواهیم کرد.
انکار نمی‌توان کرد آنچە کە زنان کوبانی انجام دادە و می‌دهند اوج شجاعت و دلاوری در مقابل یک نیروی مجهز، ددمنش و متجاوز و نمونەی والای شهامت انسان در یک نبرد نابرابر است، اما این امری است ناروا کە شجاعت زنان کوبانی مستمسکی برای یورش بر دیگر زنان کردستان قرار گیرد. اگر مردان کردستان مانع نشدە باشند زنان کرد هموارە صف و سنگر  مقدم دفاع از ملت و کیان خود بودەاند. زنان کرد در هر چهار پخش کردستان پشتیبان و دلسوز جنبش انقلابی و آزادیخواهانەی ملتشان بودەاند و در فعالیتهای غیر علنی تشکیلاتی و پیشمرگی از هیچ تلاشی دریغ نورزیدەاند. هیچ بخشی از این کردستان وجود ندارد کە در آن  صدها زن و دختر زندان و شکنجە نشدە باشند .
زن کرد در تاریخ مبارزات ملی  از جایگاە برجستەای برخوردار است، آنهایی کە این جایگاە را نمی‌بینند، باید چشمهای خود را باز کنند و افکار مردسالارانە را از ذهن و اندیشەی خویش بزدایند و دیگر بیش از این زنان این سرزمین را وسیلەای برای تحقق موفقیتهای خود نسازند. وقت آن فرا رسیدە  کە همەی احزاب و سازمانهای ملی کردستان در رابطە با مقولەی برابری و یکسانی صفحەی تازەای بگشایند. آنهایی کە تفنگ و چاقوی "دفاع از شرف " را بە دست گرفتە و زنان کرد را می‌کشتند و سیمای زشتی را از کردها در جهان بە نمایش می‌گذارند، باید از روحیە والای امروز زنان کوبانی شرمسار باشند.
زنان کردستان نیز کە امروز همەی جهان آنها را در قالب بزرگی و عظمت زنان حاضر در جنگ کوبانی تعریف می‌کند، باید این قلە رفیع را حفظ کردە و بسوی فتح قلەهای دیگر گام بردارند.
 1 ــ نوعی دستار و سرپیچ کە معمولا مردان کرد بە سر خود می‌پیچند.
 برگردان: مینا
درشماره‌ی ٦٤٢  روزنامه «کوردستان» منتشر شده‌ است

۱۳۹۳ دی ۱۶, سه‌شنبه

حقوق بشر ما و حقوق بشر دیگران


حکومت اسلامی ایران هر سال از سوی سازمان حقوق بشر ملل متحد بعنوان یکی از کشورهای ناقض حقوق بشر محکوم می شود. اما این رژیم هیچ وقت به خاطر نقض حقوق بشر تحریم نشده و این امر بعنوان یک موضوع جدی در میان ایران و دنیای غرب مطرح نبودەاست.




چندی پیش یک فرد سیاه پوست آمریکایی در جریان درگیری با یک پلیس کشته شد. بعد از این حادثه، بیشتر مردم شهرهای آمریکا بر علیه برخورد خشن پلیس،اعتراض کرده و این رفتار پلیس را محکوم کردند. آغاز اعتراضات مردم آمریکا زمانی بود که دادگاه دستور تبرئه و حکم آزادی پلیس را صادر کرد. البته دادگاه فکر می‌کرد که کشته شدن این جوان سیاه پوست بخاطر کینه و دشمنی و افکار نژاد پرستانه نبوده و تنها برای کنترل امنیت و یک حادثه اتفاقی بوده کە باعث کشته شدن این جوان سیاه پوست شده است.
در اینجا نمی خواهم وارد جزئیات این حادثه که باعث اختلال در شهرهای آمریکا شد وهمچنین تفاسیر گوناگونی را در این زمینه رقم زد، شوم. چیزی که در اینجا جای تعجب است تلویزیون و رسانه های دولتی ایران بود که این جریان را طوری بزرگنمایی و بیان میکردند که گویی در کشورشان هرگز از این قبیل خطاها از سوی مسئولین و ماموران امنیتی دولت رخ نداده است.
برای ما که معتقد به حقوق انسانی هستیم جالب توجه و همیشه جای خوشحالی است که می بینیم حقوق انسانی در میان جوامع گوناگون چقدر قابل توجه است و کشته شدن یک انسان چگونە می تواند تأثیر بسزایی در امنیت یک کشور بر جای بگذارد. در بسیاری از کشورها مردم این حق را دارند که بدون ترس علیه برخورد خشن و قهرآمیز پلیس و مسئولان امینتی کشورشان که به هر شیوەای باعث اذیت و آزار و یا کشتە شدن مردم شوند، به خیابان آمده و راهپیمای انجام داده و در مقابل نیرویی که مدافع جان و مال مردم کشورشان است می ایستند و برای دفاع از حقوق انسانی خود هیچ توجیهی را نمی‌‌پذیرند. اکثرا مردم معتقد به حقوق انسانی مسئولین کشور خود را مجبور به عذر خواهی از مردم نمودەاند وهمچنین مسئول یا مسئولین بلند پایه را مجبور به استعفا از پست خود کردەاند.
در عین حال که به کردها و مردم ایران فکر می کنم آزرده خاطر می‌شوم که مشاهدە می‌کنیم در قرن بیست و یکم و در سایەی اعلامیەی جهانی حقوق بشر، نزد نیروهایی که باصطلاح حافظ امنیت و آرامش جامعه هستند! کشتن انسانها بە امری سادە و روزانە بدل شدەاست! و مردم نه تنها نسبت بە این عمل عکس‌العملی از خود نشان نمی دهند، بلکه حتی برای آنها سؤال برانگیزهم نیست تا به خیابان آمده و دست به اعتراض بزنند و بگویند چرا و به چه دلیل اینگونە با آنها رفتار می‌شود؟ و چە بسا بارها خلاف این امر را شاهد بودەایم. شمار کثیری از مردم شهرهای ایران با هجوم  به خیابانها نه به خاطر ابراز نارضایتی نسبت بە کشته شدن انسانها، بلکه متأسفانه برای بە تماشا نشستن اعدام انسانها در ملأ عام و توسط مأمورین حکومت در محل گردمی‌آیند. (بە تصاویر اعدامهای خیابانی توجە کنید)!
 
در سرزمین ما چرا کسی صدای آنهایی را که خواهان زندگی آزادانه هستید نمی‌شنود؟ آزادی‌ای کە توسط حکومت از ما سلب شده است. مایەی تأسف بسیار است که در آستانەی روز جهانی حقوق‌بشر بیش از 25 زندانی سیاسی کرد بخاطر عدم رعایت حقوق ابتدایی آنها در داخل زندانها دست به اعتصاب غذا زدند، اما کسی صدای حق طلبانه آنها را نمی شنود تا با این زندانیها ابراز همبستگی نماید! درحالی که رئیس جمهور دولت باصطلاح تدبیر و امید با گستاخی کامل در مقابل خبرگزاریهای خارجی اظهار می‌دارد که در ایران زندانی سیاسی وجود ندارد! ماهیت حاکمیت مشخص است! اما این مردم هستند کە باید بر وجود زندانی سیاسی در کشور صحە گذاردە و با شجاعت و شهامت دست بە اعتراض می‌زدند تا نادرستی گفتەهای روحانی مبنی بر عدم وجود زندانی سیاسی در داخل کشور بە اثبات برسد!
چرا کسی موضوع دردناک کشتار کولبران را نمی‌بیند که برای تأمین مخارج روزانه زندگی روزمره خانواده خود راه مرگ را در پیش می گیرند و در مناطق مرزی، بدون سر و صدا با اسلحه به اصطلاح مدافعان مرزی جان خود را از دست می‌دهند؟ پس اگر این موضوع دردناک بە مفهوم نقض حقوق بشر نیست، چه چیز دیگری می تواند از این دردناکتر باشد؟
چرا کسی به صدای زنانی که به علت باصطلاح رعایت نکردن حجاب قربانی اسید پاشی شدەاند، گوش نمی دهد؟ دهشتناک‌تر از همه اینکه مسئولان رده بالای حکومت ایران گستاخانه اظهار می‌دارند در تمامی جوامع از این قبیل حوادث رخ داده است! اما عوامل استکبار! بە بزرگنمایی این مسأله می‌پردازند!
آیا اپوزسیون ایرانی خارج از کشور تاب تحمل نقض حقوق بشر در هیج کجا را ندارند و برای سخن گفتن دربارەی موضوع حقوق بشر در دیگر کشورها گوی سبقت را از همە ربودەاند!نمی توانند نقض حقوق مردم مملکت خود را به گوش تمامی نهادهای وابستە بە سازمان ملل متحد برسانند و فریاد برآورند که آیا اعلامیه جهانی حقوق بشر تنها نوشتەای است بر روی کاغذ؟! یا مردم این مملکت سزاوار حقوقی کە شایستەی هر انسانی است، نیستند!
موضوع حقوق‌بشر
حکومت اسلامی ایران هر سال از سوی سازمان حقوق بشر ملل متحد بعنوان یکی از کشورهای ناقض حقوق بشر محکوم می شود. اما این رژیم هیچ وقت به خاطر نقض حقوق بشر تحریم نشده و این امر بعنوان یک موضوع جدی در میان ایران و دنیای غرب مطرح نبودەاست.
گفتگوهای میان ایران و دنیای غرب تنها در مورد برنامەهای هستەای ایران بوده و مسأله حقوق بشر تحت‌الشعاع موضوعات دیگر قرار گرفتەاست. به همین خاطر این رژیم برای بقای هر چە بیشتر خویش بی محابا  به جنایات واعمال ضد بشری وضدآزادی علیە مردم و ملیتهای مختلف این سرزمین علی‌الخصوص ملت کرد ادامه می دهد.
10دسامبر روزی است که در تقویم سازمان ملل متحد بعنوان روز جهانی حقوق بشر نامگذاری شدەاست. 66 سال پیش در چنین روزی اعلامیه جهانی حقوق بشر به تصویب کشورهای عضو سازمان ملل متحد رسید تا بە یک سند جهانی برای محترم شمردن حقوق انسانها بدل گردد، اما متاسفانه منافع اقتصادی قدرتهای غرب هموارە مانع آن گشتەاست کە این موضوع مورد تائید جهانیان رسیده مانند اهرم فشاری علیە رژیم ایران مورد استفاده قرار‌گیرد. امسال همانند سالهای قبل در حالی از این روز یاد شد کە مسئولان و دولتمردان ایران متهم به نقض حقوق بشر هستند، اما گفتگوهای هستەای با دنیای غرب موضوع حقوق بشر در ایران را به دست فراموشی سپردەاست.
مترجم: سامرند 

۱۳۹۳ دی ۱۵, دوشنبه

چه‌قۆی پیسی «نامووسپه‌ره‌ستی» سیمای ئازادیخوازی‌و ئینساندۆستی کورد خه‌وشدار ده‌کا!

بۆ ئه‌وه‌ی  مێژوو ئه‌م دیارده‌ دژی ئینسانییه‌‌ له‌سه‌ر کورد تۆمار نه‌کا، پێویسته‌ هه‌موو پیاوان به‌ ئه‌رکی نیشتمانی و ئینسانی خۆیانی بزانن و بۆ کۆتایی هێنان  به‌ جینایه‌تی «ناموسپارێزی» له‌ به‌رگی ژێست گرتن بێینه‌ده‌رو شۆڕشێکی ڕاسته‌قینه‌ له‌ دژی کوشتن و ئازاردانی ژنان له‌ ژێر ناوی"نامووسپارێزی"دا وه‌ڕێ بخه‌ن و چی دیکه‌ ئه‌م ریسواییه‌ی پیاوانی هاوره‌گه‌زیان قه‌بووڵ نه‌که‌ن



به‌ پێی هه‌واڵێک که‌ له‌ ماڵپه‌ڕه‌ کوردییه‌کان‌دا بڵاو بۆته‌وه‌، رۆژی 12ی به‌فرانباری ئه‌مساڵ کچێکی تەمەن ١٩ ساڵە به‌ناوی سروه‌  خەڵکی ناوچه‌ی دیواڵانی شاری سنە، لەلایەن برایەکی خۆیەوە بە قەستی کوشتن، به‌چه‌قۆ هێرشی ده‌کرێته‌وه‌ سه‌ر و به‌ توندی بریندار ده‌بێ.
سروه‌ به‌هۆی کێشه‌و فشاری بنه‌ماڵه‌ ماوه‌یه‌ک بووه‌ له‌ ماڵه‌وه‌ ڕایکردووه‌ و چووبووه‌ شاری سنه‌، به‌ڵام له‌وێش له‌ ئه‌مان‌دا نه‌بوو و براکه‌ی به‌دوایه‌وه‌ بوو تاکوو به‌ناوی سڕینه‌وه‌ی ئابڕووی بنه‌ماله‌ گیانی لێ بستێنێ! سه‌رنجام چه‌قۆی پیسی شه‌ره‌ف سروه‌ی نیوه‌ گیان کرد و ئێستا له‌ یه‌کێک له‌ نه‌خۆشخانه‌کانی شاری سنه‌ له‌ ژێر چاوه‌دێری پزیشک دایه‌. 
کوشتنی ژنان له‌ ژێر ناوی «پاراستنی نامووس» دڕندانه‌ترین توندوتیژییه‌ دژ به‌ ژنان که‌ که‌به‌داخه‌وه‌  له‌ هێندێک له‌ ناوچه‌کانی رۆژهه‌ڵاتی کوردستان چه‌ند ساڵێکه‌ له‌ حاڵی په‌ره‌سه‌ندن ‌دایه‌.
«نامووس» به‌ مانا و پێناسه‌‌ی که‌لتووری کۆمه‌ڵگه‌ی ئێمه‌، ساڵانه‌ چه‌ندان جینایه‌تی له‌ کۆمه‌ڵگه‌ جۆراوجۆره‌کان لێ‌ده‌که‌وێته‌وه که‌ به‌داخه‌وه‌ کوردستانی ئێمه‌ش بێبه‌ش نیه‌ له‌م نه‌ریته‌ گڵاوه‌.
پێناسه‌ی شه‌ره‌ف و نامووس و غیره‌تی پیاوان له‌ که‌لتووری دواکه‌وتوانه‌ی هێندێک له‌ ناوچه‌کانی کوردستان‌دا  خۆی له‌ داوێنی مێینه‌کانی بنه‌ماڵه‌دا ده‌بینێته‌وه‌ و نامووس وه‌ک که‌ره‌سه‌یه‌ک بۆ کۆیله‌کردنی ژن هه‌موو کات که‌ڵکی لێوه‌رگیراوه‌، هه‌ربۆیه‌ له‌م ساڵانه‌دا ناوبه‌ناو شاهیدی هه‌واڵی دڵته‌زێنی کوشتنی ژنان له‌ژێرناوی نامووسپاریزی له‌ کوردستان ده‌بین. 
ژنکوژی به‌ پاساوی شه‌ره‌فپارێزی جینایه‌تێکی ئاشکراو دژی ئینسانییه ‌و نابێ‌ چاوپۆشیی‌ لـێ‌بكرێ‌. ژنی کورد مێژوویه‌کی پڕشنگداری له‌ خه‌باتی ئازادیخوازی‌دا هه‌یه‌، نابێ رێگه‌ بدرێ ئه‌م مێژووه‌ که‌ لوتکه‌که‌ی له‌ شه‌ڕی به‌رگری کۆبانێ‌دا خۆی نیشانی جیهانیان‌دا، خه‌وشدار بێ.
هه‌موو پیاوان ژنکوژ نین، به‌ڵام هه‌موو پیاوان ده‌توانن دژی ژنکوژی بن!
لێره‌دا من ناچمه‌سه‌ر ئه‌رکی ده‌سه‌ڵات و داموده‌زگاکانی حکوومه‌تی کۆماری ئیسلامی له‌ پێناو که‌مکردنه‌وه‌ی «جینایه‌تی نامووسی»، چونکه‌ کۆماری ئیسلامی بۆخۆی رێخۆشکه‌ری که‌لتووری نامووسپارێزییه‌ و هیچ چاوه‌ڕوانییه‌کی لێ‌ناکرێ که‌ له‌م پێناوه‌دا هه‌نگاوێکی جیددی و ئینسانی هه‌ڵێنێته‌وه‌. بۆیه‌ ته‌نیا یه‌ک رێگه‌مان له‌به‌ر ده‌م دایه،‌ ئه‌ویش خۆمان ده‌بێ له‌خه‌می کۆمه‌ڵگه‌ی خۆمان‌دا بین. 
به‌داخه‌وه‌ پێشکه‌وتوویی له‌ کۆمه‌ڵگه‌ی کوردستان‌دا‌ کورتکراوه‌ته‌وه‌ بۆ هێندێک ژێستی مه‌ده‌نی بوون رووناکبیر بوون، بێ ئه‌وه‌ی باوه‌ڕێک له‌ پشت ئه‌و ژێسته‌وه‌ بێ!  بۆیه‌ زۆر جار رووناکبیران و نووسه‌ران‌و نه‌سڵی نوێ که‌ ئاوڕ له‌ مه‌سه‌له‌ی شه‌ڕه‌ف و نامووس ده‌ده‌نه‌وه‌، به‌ فکر و بۆچوون و دابونه‌ریتی عه‌شیره‌یی و یان به‌ عه‌قڵیه‌تی نه‌سڵه‌کانی رابرووی ده‌به‌ستنه‌وه‌، له‌ حاڵێک‌دا پرسیار ئه‌وه‌یه‌ ئه‌ی ئه‌مڕۆ بۆ رووده‌دا؟ ئایا ژنکوشتن ئه‌مڕۆ له‌ کوردستان هه‌مان زیندووکردنه‌وه‌ی ئه‌و عه‌قڵیه‌ته‌ نیه‌؟ که‌وایه‌ رووناکبیران‌و نه‌وه‌ی نوێ بۆ له‌ ئاستی‌دا ده‌سته‌وه‌ستانن؟ ده‌بێ بڵێم به‌داخه‌وه‌ نه‌سڵی نوێش به‌ مه‌سه‌له‌ی «نامووس» و «شه‌ره‌فپاریزی» هه‌ستیارن و زۆرجار توندوتیژییه‌کان دژی کچ‌و ژنانی بنه‌ماڵه‌ له‌ لایه‌ن ئه‌م نه‌وه‌ نوێیه‌وه‌ رووی داوه‌. 
بۆ ئه‌وه‌ی  مێژوو ئه‌م دیارده‌ دژی ئینسانییه‌‌ له‌سه‌ر کورد تۆمار نه‌کا، پێویسته‌ هه‌موو پیاوان به‌ ئه‌رکی نیشتمانی و ئینسانی خۆیانی بزانن و بۆ کۆتایی هێنان  به‌ جینایه‌تی «ناموسپارێزی» له‌ به‌رگی ژێست گرتن بێینه‌ده‌رو شۆڕشێکی ڕاسته‌قینه‌ له‌ دژی کوشتن و ئازاردانی ژنان له‌ ژێر ناوی"نامووسپارێزی"دا وه‌ڕێ بخه‌ن و چی دیکه‌ ئه‌م ریسواییه‌ی پیاوانی هاوره‌گه‌زیان قه‌بووڵ نه‌که‌ن. بێگومان کار کردن له‌ پێناوی سڕینه‌وه‌ی ئه‌م بیرکردنه‌وه‌یه‌، له‌نێو کۆمه‌ڵگه‌یه‌کی ئیسلامی‌ - نه‌ریتی‌دا، پرۆسه‌یه‌کی ئاڵۆز‌و دژواره‌،‌ به‌تایبه‌تی که‌ ده‌سه‌ڵاتی وڵاته‌که‌ خۆی تاسه‌ر ئیسقان پیاوسالار‌ بێ‌و به‌ناوی سه‌روه‌ری‌و پیرۆزییه‌کان، زۆر له‌ کێشه‌کان پشت گوێ بکا. به‌ڵام ئێستا کاتی ئه‌وه‌ هاتوه‌ پیاوان ئه‌و شه‌رمه‌زارییه‌ له‌ لاپه‌ڕی ژیانی خۆیان بسڕنه‌وه‌‌و چی دیکه‌ به‌ناوی ئه‌وه‌ی  ژن کێشه‌ی خۆیه‌تی و ده‌بێ خۆی چاره‌سه‌ری بکا، خۆ له‌م خه‌باته‌ ئینسانییه‌ نه‌دزێته‌وه‌.
کوێستان فتووحی