همه خود را در غم و اندوه آن سهیم میدانیم، لیکن غرق در بیمبالاتی
و بیتوجهی نسبت به رنجها و مصائب خویش است. برخی اوقات، انسان در درون
خویش احساس بیگانگی و بیتفاوتی میکند، اما میکوشد خود را از چنگ این
احساس ــ که وجودش را فرا گرفته است ــ برهاند. آنچه که بر کردستان
ایران حاکم است سکوتی درد آور میباشد. هرچند جمهوری اسلامی ایران عامل
اصلی آن بشمار میآید، اما بخشی از مسئولیت آن متوجه خود ماست.
اعتراضات فردی نشانگر پویایی و احساس مسئولیت افراد است. هر فرد و
ملتی که بمنظور محو آزار و محرومیتهایش به اعتراض برخیزد، نشانگر آنستکه
آن فرد یا ملت زنده و پویاست و در پی راه چارە و یافتن راهی برای رهایی
از اوضاع رنجآور خویش میباشد. ملت کرد در طول تاریخ برای دستیابی به
حقوق خویش تلاش و مبارزه کردهاست، لیکن بسیاری اوقات نسبت بە برخی مسائل
مهم از خود بیتفاوتی نشان دادە، بدون آنکه دلیلی برای این امر
داشتهباشد. کردها همواره بارنج و محنت مواجه بودهاند. بخشی از فضایی
که امروز بر کردستان ایران حاکم است، شاید ناشی از این امر باشد که ما
به تحمل رنج و آزار عادت کردهایم و به همین دلیل بسادگی از کنار آن
میگذریم.
ما مردم کردستان ایران از فرد عادی گرفته تا احزاب میدانیم که دچار
چه چیزی شدهایم، لیکن تلاشهای امروزمان برای پیشگیری از آنچه که دشمن
واقعی برسرمان میآورد، در سطح دلخوش کنندهای نیست.
مبارزهی حق طلبانه هزینهی خود را میطلبد
با نگاهی گذرا به شبکههای اجتماعی مشاهده میکنیم که صفحات کردهای
کردستان ایران از هر قشری که باشند، مملو از ستاتوس، تصویر و کامنتهای
سیاسی و حقطلبانه است، اما نە در رابطه با بخش رنج دیدهی میهن خود،
بلکه برای دیگر بخشهای کردستان (کردستان عراق، ترکیه و سوریه). برعکس،
اگر به صفحات کردهای دیگر بخشهای کردستان توجه کنیم، میبینیم که حتی در
میان روشنفکران و سیاستمداران آنها نیز بندرت مشاهده میشود که مشکلات
کردستان ایران جزو دغدغههای آنان بشمار آید. هرکدام از بخشهای کردستان
دارای ویژگیهای مختص به خویش است و با توجه به تفاوتها، بسیار مشکل بتوان
آنها را با یکدیگر مقایسه کرد. بعنوان مثال در کردستان عراق گامهای
بزرگی برداشتهشده و کردها در این بخش از سرزمین خویش به بسیاری از حقوق
خود دست یافتهاند. این دستاورد میتواند برای هر کردی در هر کجای این جهان
که باشد، دلگرم کننده بوده و آنها را دستاورد همهی کردها تلقی نماید،
اما نه تا بدانجا که موجب چشم پوشی از مصائب دیگر بخشهای کردستان گردد.
در حالیکە کردهای کردستان ایران خود را در مصائب و خوشیهای دیگر بخشهای
کردستان سهیم میداند، متأسفانه کردهای بخشهای دیگر کردستان چنین
نمیاندیشند و خود را در مقابل کردستان ایران مسئول نمیدانند.
کردستان ایران علاوه بر آنکه همواره از سوی حاکمیت سیاسی ایران به
حاشیه راندهشده، به همان میزان نیز از سوی کردهای دیگر بخشها مورد
بیتوجهی قرار گرفتهاست. بسیاری از روشنفکران و نخبگان سیاسی کردستان
ایران به بهانهی درنده خویی حاکمیت جمهوری اسلامی در مقابل محرومیت و
نقض حقوق کردهای این بخش چشم فرو میبندند و آنقدر که به اقدامات و
دستاوردهای دیگر بخشهای کردستان دل خوش کرده و از آن تمجید مینمایند،
چندان نمیکوشند تا مشکلات و محرومیتها و خواستها و مطالبات ملت خویش در
این بخش از کردستان را سرلوحهی مباحثات خود قراردهند. درست است که
درندهخوییهای جمهوریاسلامی قابل توصیف نیست، اما این بدین معنا نیست که
آنرا بهانهای برای سکوت خویش در مقابل مسألهی کرد در این بخش از کردستان
قرار دهیم.
فعالان سیاسی در تبعید کردستان ایران نیز به همین شیوه؛ طی دو سه
هفتهی گذشته که مسألهی رفراندوم برای استقلال اقلیم کردستان موضوع روز
بود، آنقدر که کردهای کردستان ایران در خارج از کشور با لباس کردی و در
دست داشتن پرچم کردستان در راهپیماییهای حمایت از این خواست شرکت
میکردند، تصور کنم کردهای کردستان عراق در داخل کشور خود که آزادند، چنین
فعالیتی از خود نشان ندادند! البته این امر نشانگر احساس مسئولیت کردهای
کردستان ایران و بالا بودن شعور ملی آنهاست که باید هم چنین باشد. اما
بشرطی که هواداری و پشتیبانی از خواستهای دیگر بخشهای کردستان بە قیمت
بیتوجهی بە کردستان ایران تمام نشود و کردهای دیگر بخشها نیز چنین موضعی
در قبال کردستان ایران داشته باشند، بویژه امروز که کردستان ایران غرق
در محرومیت و رنج و آزار است و بیش از هر زمان دیگری به همکاری و پشتیبانی
نیاز دارد. این مسأله تنها مربوط افراد نمیگردد، بلکه احزاب را نیز شامل
میشود. بسیاری از احزاب کردستان ایران درگیر یک رقابت بی جا هستند و
حتی برخی از آنها ضدیت و مخالفت با طرف مقابل را وارد سیاست روزانهی خود
نیز کردهاند.
بدلیل آنکه قرارگاههای آنها در کردستان عراق واقع شدهاست، تا حد
بسیاری تحت تأثیر فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی این بخش از کردستان قرار
گرفتهاند. رهبران و نمایندگان آنها به اندازهی نیمی از پیامها و
مصاحبههایی که در خصوص رویدادها و تحولات کردستان عراق، ترکیه و سوریه
منتشر میکنند به مشکلات و بحرانهای کردستان ایران نمیپردازند، کردستانی
که روزانه با زندانی شدن، اعدام، کشتار و... ساکنانش دست بگریبان است.
این امر زیانهای بزرگی را متوجه کردستان ایران کرده است.
باید به کردهای کردستان ایران دستمریزاد گفت که به شیوهای جمعی
بمنظور همدردی بر سر مزار قربانیان حلبچه حضور مییابند؛ برای دستاوردهای
کردستان عراق جشن و سرور برپا مینمایند؛ همدردی خود را با مردم کردستان
سوریه و مبارزان آن ابراز میدارند. همهی این اقدامات مؤید احساس
مسئولیت و بالا بودن شعور انسانی و ملی آنها نسبت به خواهران و برادران
خویش در دیگر بخشهای کردستان بوده و قابل تقدیر است. اما سکوت آنها در
مقابل محرومیت خویش و نیز سکوت مردم دیگر بخشهای کردستان در برابر اعدام
فرزندان ملت کرد و کشتار فرزندان زحمتکش این بخش از کردستان بدست نیروهای
ددمنش جمهوری اسلامی، سکوت و بی تفاوتی نسبت به مناسبتها و یادروزهای
ویژهی مربوط بە ترورشخصیتهای سیاسی برجسته و نامداران کردستان ایران،
بعنوان نمونه دکتر قاسملو و دکتر شرفکندی و . . . یا دیگر فجایع این بخش
از کردستان را چه میتوان نامید؟
بیایید اعتماد به نفس را در میان مردم کردستان ایران تقویت کنیم.
احزاب و نخبگان کردستان ایران بمنظور شکستن سکوتی که بر این بخش از
کردستان بالگستر شده است، باید در وهلهی نخست کردستان ایران را مهمترین
واصلیترین مسألهی خود بدانند و بخش عمدهی تلاش و فعالیت و توجه خود را
به این بخش از کردستان معطوف سازند. لازم است یکبار دیگر به شیوهای
متحد و هماهنگ سخنان و سیاست و فعالیت خود را متوجه کردستان ایران نمایند.
مانع اصلی این امر نیز پیش از همە بدست احزاب کردستان ایران از سر راه
برداشته میشود. اگر آنها از مصالح ملت خویش در کردستان ایران دفاع
میکنند ــ که مطمئنا چنین است ــ باید کینهها و خصومتها را برای
همیشه کنار زده و برای مبارزهای قدرتمند علیه جمهوری اسلامی دست همکاری
بسوی یکدیگر دراز نمایند. از هماکنون تجارب تلخ جنگ داخلی و عدم اتحاد
احزاب کردستان عراق را به درس عبرتی برای فعالیت خود در کردستان بدل
سازند. اگر احزاب کردستان عراق برای مدتی طولانی گرفتار جنگ داخلی
نمیبودند، با اطمینان میتوان گفت بسیار بیشتر از دستاوردهایی که امروز
ما کردهای کردستان ایران از آنها تعریف و تمجید نمودە و برای آنها شادی و
سرور بر پای میکنیم را شاهد میبودیم. رژیم جمهوری اسلامی از عدم اتحاد
احزاب کردستان ایران کمال استفاده را برده و با آسودگی تمام کردهای این
بخش از کردستان را از هر لحاظ سرکوب مینماید. سرکوب و خفقان به اوج
رسیده است، کوچکترین نارضایتی با سنگینترین مجازات روبرو میشود. این
رژیم نیک میداند که اگر نیروها و سازمانهای سیاسی متحد میبودند و در
خصوص مسائل مربوط به کردستان ایران اتفاق نظر میداشتند و تمام توان و
امکانات خویش را صرف مبارزه علیه جمهوری اسلامی و نه رقابت و چالش با
یکدیگر میکردند، رژیم هم نمیتوانست بدین شیوه کردهای کردستان ایران را
سرکوب و خاموش کرده و به حاشیه براند. عدم وجود همکاری و اتحاد میان
احزاب، مردم کردستان ایران را دچار نوعی یأس و دلسردی نموده و موجب
شدهاست که آنگونه که از آنها انتظار میرود، به مقابله با این رژیم
نپردازند. نمیتوان انکار کرد که اساسیترین دلیل سکوت مردم کردستان ایران
در مقابل این همه سرکوب و محرومیت از حقوق خویش به عدم وجود همکاری و
همبستگی میان نیروهای سیاسی این بخش از کردستان بازمیگردد.
اگر عدنان حسن پورها، محمدصدیق کبودوندها، کردپورها، کمانگرها،
شیرینها و فرهادها و صدها و هزاران فرزند شجاع و آزادیخواه این ملت بخاطر
یک هدف در سیاهچالهای جمهوری اسلامی به بند کشیده شده و یا طناب دار
به گردنشان آویخته میشود، مردم کردستان انتظار دارند احزاب نیز برای یک
هدف دست همکاری و همدلی بسوی یکدیگر دراز کرده و دیگر بیش از این جان و
رنج و آزار این زندانیان و روان هزاران شهید این ملت را قربانی عدم اتحاد
خود ننمایند. ایجاد این اتحاد و همکاری موجب میگردد که مردم کردستان
ایران دیگر بیش از این پراکندگی و تشتت احزاب خویش را بهانهای برای سکوت
خویش در مقابل نقض حقوقشان از سوی جمهوریاسلامی قرار ندهند.
کوێستان فتوحی برگردان: سروش
درشمارهی ٦٣٧ روزنامه «کوردستان» منتشر شده است
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر