۱۳۹۲ مرداد ۹, چهارشنبه

اعدام در جمهوری اسلامی

تیرماه امسال، تنها طی دو هفتە بیش از 60 نفر در ایران بە اتهام قاچاغ مواد مخدر اعدام شدند.
اعدام جنایتی است از پیش طرحریزی شدە کە حاکمیت یک کشور تحت لوای مجازات، علیە مخالفان خود بکار می‌گیرد. می‌توان گفت حکومتهایی کە بە اعمال مجازات اعدام علیە مخالفان خود می‌پردازند، جنایتکارترین حکومتهایی هستند کە هیچگونە حرمتی برای جان انسانها قائل نمی‌باشند. اعدام تنها بە فردی کە جانش گرفتە می‌شود مربوط نیست، بلکە بە مفهوم بی‌حرمتی بە تمامی بشریت است.
ایران از جملە کشورهایی است کە بیشترین شمار مجازات اعدام را داراست. واژەی اعدام برای مردم ایران بە یک واژەی عادی بدل شدەاست و حتی بسیاری از آنها بە مشاهدەی صحنەهای اعدام و قتل انسانهای دیگر عادت کردەاند.
چرا هر ایرانی‌ای از همان ابتدای عمر خود با این واژەی شوم و وحشتناک آشنا می‌شود؟ هر کانال تلویزیونی‌ای را کە مشاهدە می‌کنیم، هر روزنامەای را کە ورق می‌زنیم، بە هر وبسایتی کە سرمی‌زنیم، واژەی اعدام و صحنەهای وحشتناک بدار آویختن انسانها را می‌بینیم. هرکس کە روزانە با مطالعەی سایتهای انترنتی سروکار داشتەباشد، بندرت بە مطلب امیدبخشی در مورد ایران برخورد می‌کند. همە و همە اعدام.... راستی کە "اعدام " چە واژەی سنگین و وحشتناکی است! در این کشور هر انسانی از همان ابتدای زندگی بە جای آنکە روحش با امید و شیرینی زندگی آشنا شود، ترس و وحشت و نگرانی در دلش لانە می‌کند.
جمهوری اسلامی کە با شعار عدالت اجتماعی! خود را بر مردم ایران تحمیل کرد، مجازات اعدام، زندان، تبعید، سنگسار و... را برای مردم ایران بە ارمغان آورد. هزاران انسان بیگناه توسط حاکمیت دیکتاتوری ایران بە قتل رسیدە و از زندگی محروم گشتند.
جمهوری اسلامی علیرغم فشارهای سازمانهای جهانی و تشکلهای داخلی مدافع حقوق بشر بمنظور ملغی ساختن و یا کاهش مجازات اعدام در قانون، 34 سال است کە در اوج بی‌رحمی بە اعمال این مجازات ادامە می‌دهد و روزی نیست کە جان شماری انسان بی‌گناه را نستاند. طبق گزارش سازمانهای حقوق بشری، تنها در سال 2011 دستکم 676 نفر و در سال 2012 نیز 314 نفر در ایران اعدام شدەاند. این تنها آمارهایی است کە از سوی مراکز رسمی منتشر می‌شوند. روند اعدام در ایران، در پی نارضایتی‌های پس از انتخابات 88 سرعت فزونتری بە خود گرفتە و هنوز هم ادامە دارد. سالانە شمار کثیری تحت لوای مبارزە علیە مواد مخدر در شهرهای گوناگون و توسط جمهوری اسلامی اعدام می‌گردند.
در میان لیست طولانی اعدام شدگان نام مادرانی نیز مشاهدە می‌شود کە تنها سرپرست کودکان خود بودەاند. حتی افرادی در میان آنها وجود داشتەاند کە خانوادەهایشان قادر بە تأمین هزینەی کفن و دفن فرد اعدام شدە نبودە و بناچار از تحویل گرفتن اجساد آنان خودداری ورزیدەاند! براستی جمهوری اسلامی با این عقلانیت می‌خواهد جرم و جنایت را در کشور کاهش دهد؟! آیا از کودکی کە او را از تنها سرپرست و نان‌آور خانوادەاش محروم می‌نمایند، می‌توان انتظار داشت کە بە شخصی مثبتی در جامعە تبدیل شود؟
تردیدی نیست کە گردانندگان جمهوری اسلامی از مجازات مرگ بعنوان یک ابزار سیاسی بهرە گرفتەاند. گسترش اعدامها نشان می‌دهد کە حکومت ایران قصد دارد هربار بیش از پیش با توسل بە ارعاب و وحشت آفرینی، مردم ناراضی را بە سکوت وادارد و بدین ترتیب بە حیات خود ادامە دهد.
اعدام در انظار عمومی، ماهیت واقعی رژیم را نشان می‌دهد
این رژیم پایەهای حاکمیت خود را بر ترس و ارعاب پی‌ریزی کردەاست، بە همین دلیل یکی از سیاستهایش عبارتست از اینکە با اعدام انسانها در برابر دیدگان مردم، بە خیال خویش آنها را بوحشت اندازد. این رژیم حتی بە قوانین شریعت اسلام نیز پایبند نیست. مجازات افراد محکوم بە جرائم مربوط بە تجاوز بە عنف نظیر سنگسار نباید بە شیوەی علنی اعمال شود، اما جمهوری اسلامی طی مدت حاکمیت خویش این مجازات را نیز در انظار عمومی اعمال کردەاست. این رژیم قصد دارد با توسل بە مجازات اعدام و بویژە اعدام در ملاء عام، تخم ترس و وحشت را در جامعە بکارد. این، سیاست رژیمهای استبدادی است.
شاید اعدام در کوتاه مدت بتواند مخالفان حاکمیت را بە ترس و وحشت اندازد یا خلافکاران را بە ندامت از اعمال خویش وادار نماید، اما در دراز مدت نتایج بسیار منفی‌ای را در جامعە برجای خواهد گذارد و خشونت و جرم در جامعە را گسترش خواهد داد. ایران بهترین نمونەی این ادعاست. 34 سال است کە مردم بطور مداوم اعدام می‌شوند، اما جرم و جنایت نە تنها کاهش نیافتە، بلکە روزبروز افزایش نیز پیدا کردەاست. از سوی دیگر مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی کماکان بر خواستهای خویش پافشاری می‌نمایند و اعمال مجازات اعدام از سوی گردانندگان این رژیم نتوانستە آنها را بە عدول از خواستهای خویش وادارد. نمونەی برجستەی این حقیقت در جمهوری اسلامی، اعدام دستجمعی زندانیان سیاسی در سال 1367 توسط رژیم بود. تابستان سال 1367 هزاران زندانی دگراندیش بدون هیچ محاکمەی عادلانەای در زندانها قتل‌عام شدند. افراد اعدام شدە نە دستشان بە خون کسی آلودە بود و نە جرمی نسبت بە کشور خود مرتکب شدەبودند، بلکە تنها بدلیل اعتقادات سیاسی‌شان، با این مجازات سنگین مواجە شدە و بە قتل رسیدند. این رژیم درندەخو چنین می‌پنداشت کە با این جنایت می‌تواند ناراضیان و مخالفان خود را برای همیشە سرکوب و منکوب نماید. اما نە تنها چنین امری اتفاق نیافتاد، بلکە مردم بیش از پیش از این رژیم بیزار گشتند.
در قوانین ایران بسیارند جرایمی کە مجازات آنها اعدام است. بعنوان نمونە غیر از مخالفت با نظام ولایت فقیە، انحرافات جنسی نیز از جملە مسائلی است کە مجازات آن اعدام است.
رژیم تا کی می‌تواند بە اینگونە اقدامات جنایتکارانە ادامە دهد؟
امروز خواست مهم مردم ایران عبارتست از آزادی همەی زندانیان سیاسی و محو هرگونە شکنجەی روحی و جسمی و سنگسار و اعدام. جمهوری اسلامی باید این موضوع را بە خوبی دریافتەباشد کە اعدام نمی‌تواند راه حل همەی مشکلاتی باشد کە با آنها دست بگریبان است. ظلم و جور نمی‌تواند برای همیشە تداوم داشتە و حاکمیت را نزد مردم محبوب نماید.
kwestan ftoohi

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر